در فرودگاه نشسته ام
منتظر پاهای خسته ام
...
دفترم دارد پر می شود
باقیمانده خودم را می نویسم
خودم را پس می گیرم از کوچه ها
دست ها
اشک ها و بوسه ها
و جمع می کنم روی این صفحه های بی زبان
دفترم دارد پر می شود
و نوشته هایم جا می ماند
اینجا
برای شما!
من در فرودگاه نشسته ام
منتظر پاهایم
و اشکهایم...
...
چمدانهایم می روند
پاهایم هم!
اما دلم...
...
کاش سفر به پایان می رسید.
" همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس
که دراز ست ره مقصد و من نوسفرم"
Sep.03/06
be salamat bero. :*
کاش سفر به پایان می رسید.
با درود بر گل آفتاب، الهام خانم
امیدوارم در هرکجا که هستید تندرست و پاینده باشید.
خدانگهدار
خیر پیش الهام عزیز. هر جا هستی به سلامت. منتظر نوشته هات هستم.
سلاملیکم!!!!!! *: دلم تنگول شده بودا! چقــــــــــــــــــــــدر شعر خوشگلی بود!!! کلی آرزوهای خوب خوب برای نوسفر خانم گل گلاب!!! مطمئنم همه چیز خیلی بهتر از چیزی پیش میره که دلت می خواد!
سلام الهام جان
دلم خیلی واست تنگ شده بود
منم از این سفر انتظار خسته شدم
(عالی بود مثل همیشه)