همیشه راهی هست. همیشه از جایی که فکرش را نمی کنم کمک می شوم... بخش آخر سوالات اساینمنت آمار را باید با stat. computing & S-plus program حل می کردم و پراف فقط جواب آخر را می خواست... اصلا فرصت نداشتم و کار کردن با S-plus خیلی وقتگیر بود. از مادر خواهش کردم و کمکم کرد٬ اما گفت که این آخرین بار است. برای او هم ساده نبود٬ دانلودش چند ساعت طول کشید٬ باید در موردش مطالعه می کرد... اما انجام شد... و جواب 40 تا سوال را برایم فرستاد. حالا که تمام شده٬ خوشحالم٬ اما اصلا حس accomplishment ندارم.
از قرار معلوم هفته دیگر یک دسته گل به آب می دهم:)
اولین امتحان شنبه است و حس می کنم هیچ چیز یادم نیست. Li-Fraumeni syndrome, HNPCC, familial melanoma, Ataxia telangiectasia -- با همه لوکیشن ها و development... بعد دوشنبه٬ بعد چهارشنبه... بعد :)
برفی که از هفته پیش شروع شد٬ همه اشی مشی ها را پرواز داد. هنوز دمای هوا زیر صفر است.
همیشه کمک هست٬ حتی اگر ما ندانیم. تا به حال شده٬ موقعی که خسته و بی حوصله ای٬ یک نفس عمیق بکشی و هوای تازه را با همه وجودت حس کنی و جریان دوباره امید را ببینی و بلند بگویی: هنوز می توانم... شکر خدا.
می گفت: الهام بخش بودن٬ از الهام د. بودن مهمتر است. درجه الهام بخشی را چطور می توانم بیشتر کنم؟
|